مهران مهام: چرا «یانگوم» و «ستایش» تاثیر گذار نبودند؛ اما شبکه جم در خانوادهها نفوذ کرد؟
تاریخ انتشار: ۲۴ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۴۹۵۶۴۵
مهسا بهادری: زنسالاری، مردسالاری، زنستیزی، مردستیزی، حقوق زنان، حقوق مردان موضوعاتی هستند که همواره سر آنها بحث میشود. عدهای بر این باورند که تمام جوامع دنیا مردسالارند و عدهای دیگر معتقدند که تمام جوامع مرد ستیزند. تعدادی باور دارند ایران یک جامعه زنستیز است و تعدادی هم با گفتن کلمه زنسالار به جامعه ما، خط بطلانی روی زنستیزی آن میکشند و این ماجرا بهقدری گسترده و پیچیده است که به این راحتی نمیتوان به آن پرداخت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
البته شاید نتوانیم درباره این موضوع، در یک جامعه صحبت کنیم اما قطعاً میتوانیم درباره آن چیزی که در یک اثر هنری به نمایش درآمده، اظهارنظر کنیم.
شاید بتوان برخی از آثاری که در صداوسیما به نمایش درمیآید را کاملاً زن ستیزانه دانست؛ فیلم و سریالهایی که در آن زنان، مادر خانواده هستند و فرزندانی مقتدر و تحصیلکرده تربیت کردهاند اما در مقابل همسرشان هیچ قدرت اختیار و تصمیمگیریای ندارند، مطیع مرد خانوادهاند حق اظهارنظر در هیچ امری، حتی امور شخصی را ندارند و گاهی اوقات فقط حکم یک خدمترسان به خانواده را ایفا میکنند.
بهطور مثال بهتازگی بازپخش مجموعه «ستایش» آغاز شده؛ فصل اول این سریال را میتوان مصداق کامل زنستیزی و فصل سوم آن را نمونه زنسالاری دانست.
هرچند نمونههای زن ستیزانه در سریالهای تلویزیونی به مراتب بیشتر از نمونههای زنسالارانه آن است؛ اما ماجرا این است که زن و مرد باید همگام باهم زندگی خود را پیش ببرند و مهران مهام، تهیهکننده تلویزیون یکی از هنرمندانی است که همواره در آثاری مانند «نرگس» که ساخته به این موضوع توجه داشته است؛ به همین بهانه به گفتوگو با این هنرمند پرداختیم که در ادامه میخوانید.
از نظر شما در حال حاضر جامعه ما توانسته توازن برای رعایت حقوق زن و مرد را رعایت کند؟
در زمان پدران و پدربزرگهای ما، مردسالاری در جامعه حاکم بود اما در حال حاضر جامعه ما کاملاً زنسالار است. من نمیخواهم که بحث مرد و زن را پیش بکشم چون همه ما انسانیم و عضو یک جامعه هستیم و باور دارم که باید در کنار هم به زندگی ادامه دهیم، اما نکته ماجرا این است که نه زنسالاری خوب است و نه مردسالاری، به این خاطر که زن و مرد مکمل یکدیگرند. اگر به اثری مانند «پدر سالار» به کارگردانی اکبر خواجوی نگاه کنیم، یک جامعه مردسالار را میبینیم؛ اما آثاری که اکنون پخش میشود، کمتر چنین محتوایی را به نمایش میگذارند.
تلویزیون در آثارش زنسالاری یا مردسالاری را ترویج میدهد؟
نه، اصلاً اینگونه نیست. در اصل زن و مرد مکمل یکدیگرند و در زندگی مشترک نیز هر یک وظیفه خودشان را دارند. البته در حال حاضر جامعه به سمت زنسالاری رفته است و از آن قالبی که همه فکر میکردند خارج شده.
ولی قبول دارید که چنین آثاری را نشان میدهد؟
بله قطعاً.
ما به اثری نیاز داریم که تاثیر بود و نبود یک مرد در خانواده را نشان دهد، ما تا کنون به صورت جدی به مسئله طلاق والدین و اعتیاد آنها پرداختیم اما به ماجرای از هم گسستگی خانواده بعد از فوت پدر توجهی نکردیم
فکر میکنید نمایش دادن این افراط باعث کاهش مخاطبان تلویزیون شده است؟
خیر، به تصویر کشیدن زنسالاری یا مردسالاری، اساسا تأثیری روی کاهش مخاطبان تلویزیون ندارد چرا که همان زمان که فصل اول «ستایش» پخش میشد، آمار بینندگان آن بالا بود، پس نمیتوانیم بگوییم پرداختن به این موقعیتها، روی کاهش یا افزایش مخاطبان تاثیرگذار است یا خیر، ولی افراط در نشان دادن و پرداختن به هر مسئلهای از جمله سینما و تلویزیون و تئاتر اصلاً خوب نیست.
هرچند که من معتقدم هیچ سریالی تاثیر چندانی ندارد، چون زنان کار خودشان را انجام میدهند و فکر میکنم که زنانی جمهوری اسلامی، خوشبختترین زنان روی زمیناند چون در دیگر کشورها، زنان پا به پای مردان کار میکنند. در ایران هم در برخی موارد زنان همپای مردان کار میکنند اما به هر حال بار مسئولیت مگر در مواردی خاص، روی دوش آنها نیست.
بیشتر بخوانید : مدیران تلویزیون میگویند نوبت ماست و با کسی شوخی و تعارف ندارند! ۲۰هنرمندیکه دستکم ۵سال است عطای تلویزیون را بهلقایش بخشیدهاند آنتن تلویزیون ایران در تسخیر جومونگ و دوستانشما به اثری نیاز داریم که تاثیر بود و نبود یک مرد در خانواده را نشان دهد، ما تا کنون به صورت جدی به مسئله طلاق والدین و اعتیاد آنها پرداختیم اما به ماجرای از هم گسستگی خانواده بعد از فوت پدر توجهی نکردیم.
ولی ما معمولاً این نگاه افراطی را در آثارمان داریم، این دیدگاههای افراطی در آثار نمایشی مخصوصاً در سریالهای تلویزیونی از کجا شکل گرفته است؟
آثار نمایشی برای دراماتیک شدن، گاهی اغراق هم به محتوای خود اضافه میکنند به همین دلیل برخی محتواها در چشم مخاطب اگزجره جلوه میکند.
مهران مهامفکر میکنید آثار نمایش که ساخته میشود، روی مخاطب تاثیر هم میگذارد؟ چون اینگونه که شما گفتید انگار تاثیر چندانی ندارند.
ماجرا این است آثاری که ساخته میشود، اگر هدفمند باشد، تأثیرگذار است، اما ما آثار نمایشی را برای آموزش نمیسازیم، بلکه هدف اصلی ما سرگرمی است در سینما و تئاتر هم همین است هدف ایجاد خنده و سرگرمی است. شما بررسی کنید، «جواهری در قصر» اصلاً تأثیری روی جامعه ما داشت؟ جز ایجاد سرگرمی؟ یا همان سریال جومونگ که بارها پخش شده است، هیچکدام تأثیری نداشتند.
جومونگ و یانگو به کنار، تکلیف شبکه جم و تأثیرپذیری ایرانیها از سریالهای ترکیهای چه میشود؟
بله میزان تأثیرپذیری مخاطبان مخصوصاً ایرانیها از شبکه جم را میپذیرم. طبق آخرین تحقیقاتی که من از دادگاه به دست آوردم، مشخص شد که بیشترین عامل طلاق ایرانیان به خاطر تاثیر پذیری از شبکه جم است.
ما آثار نمایشی را برای آموزش نمیسازیم، بلکه هدف اصلی ما سرگرمی است
خب دقیقاً پرسش اصلی همین است که چرا شبکه جم توانسته این کار را انجام دهد و تاثیر گذاری خود را به حداکثر برساند اما سریالهای ایرانی همچنان اندر خم یک کوچهاند؟
خیلی عوامل تاثیر گذار است، هرچند این نکته را هم در نظر بگیریم که همه مردم از بیش از اینکه به سمت الله برویم به سمت فساد میرویم.
۵۷۲۴۵
کد خبر 1651444منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تلویزیون بازیگران سینما و تلویزیون ایران سریال تلویزیونی ستایش آثار نمایشی آثار نمایش زن سالاری جامعه ما یک جامعه زن و مرد شبکه جم
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۴۹۵۶۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودی های شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب
دریافت 113 MB
خبرگزاری مهر-گروه هنر-علیرضا سعیدی؛ کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
«خاطره بازی تیتراژهای ماندگار» عنوان سلسله گزارشی آرشیوی با همین رویکرد است که بهصورت هفتگی میتوانید در گروه هنر خبرگزاری مهر آن را دنبال کنید.
در صدوپانزدهمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعه ای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب می شد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه می کند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترین ها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژه های خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده می شود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژه های داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب می شوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیت های خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتوگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگی های مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب می آمد توانست یکی از مولفه های مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان می شود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در می آید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا می کند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار می دهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفه های موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روش های نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانه ای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و می کوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درست ترین و علمی ترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیت های او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی می شویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترین ها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفه های درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا می کنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانه ها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد می شود، در برخی از گفتوگوهای رسانه ای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژه ای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه می شود، اول از دست اندرکاران پروژه می خواهم که بخش هایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان می گذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام می دهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش می کند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتوگوهای رسانه ای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاه های موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفه ها به مواردی چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقی ها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش می کنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمی دهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که می توان در آهنگسازی فیلم های «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدت های زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش می کنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزه های دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر می آید می بایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
کد خبر 6094445 علیرضا سعیدی