گلایههای مهران مهام/ طرح سریال «بزنگاه» را الان به تلویزیون بدهم رد میکنند!
تاریخ انتشار: ۱۵ خرداد ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۲۱۳۲۰۷۴
سریال «بوتیمار» از سریالهای کمدی تلویزیون بود که به تازگی پخش آن از شبکه سه سیما به پایان رسیده است. این سریال که به بخشهای مختلف یک زندگی اجتماعی و خانوادگی در بستر فعلی جامعه میپرداخت، مشکلات و دغدغههای خانوادهها و جوانها را نیز در دستور کار خود قرار داده بود.
مهران مهام تهیه کننده این سریال تلویزیونی که یکی از تهیه کنندههای با سابقه تلویزیون به شمار میآید، در این گفت و گو از مشکلاتی که برای ساخت این سریال سر راهش قرار داشت و همچنین سریال سازی کمدی در تلویزیون صحبت کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
**شاید یکی از سوالاتی که برای مخاطب سریال شما در همان ابتدا شکل گرفت انتخاب نام آن باشد. چطور شد که این نام را برای سریال کمدی خود در نظر گرفتید؟
بوتیمار پرندهای است که وقتی به اقیانوس و دریا هم میرسد از ترس اینکه آب تمام نشود آب نمیخورد و همیشه تشنه است. این استعارهای از وضعیت فعلی جامعه ما است. جامعه ما به گونهای است که مردم میترسند اگر اندوختهای دارند از ترس فردایشان خرج کنند و همه را نگه میدارند. البته این را هم نمیتوان نادیده گرفت که قبل از شیوع کرونا هر بین التعطیلینی که بود مردم به سفر میرفتند و جادهها بسته میشد و همین مشخص میکند که مردم اندوختهای دارند و پولی هست. در هر صورت شما ماشین را روشن کنی و به بیرون از خانه بروی مشمول هزینه میشوی. ولی این شرایط عصبی و نگرانی و شرایط اقتصادی مردم را عصبی کرده و در خیابانها از رانندگی مردم متوجه میشوید. این وضع بسیار خطرناکی است و جامعه ما بسیار ملتهب است. تعجبم از این است که برخی مسئولین میگویند ما جامعه با نشاطی داریم! با توجه به این وضعیت سازمان صداوسیما جزو مشاغلی است که باید کار کند مثل اورژانس اداره آب و گار و برق و ... تعطیلی ندارد و باید برای مردم سرگرمی داشته باشد. اما متاسفانه پشتیبانی در این وضعیت وجود ندارد.
** از سمت صداوسیما؟
ببینید صداوسیما نامه نگاری اش را انجام میدهد اما وقتی ما رفتیم شمال و وارد شدیم بلافاصله محدودیتها برای ما اعمال شد.
** چه محدودیتی؟
محدودیت منع تردد. فکر کنید روز سومی که در شمال بودیم بوم صدای ما ضربه دید و این بوم باید برای تعمیر به تهران میآمد و راه بسته بود و اگر میخواستیم به تهران بیاییم جریمه مان میکردند و ماشین مان توقیف میشد.
**سازمان در این بخش کمک تان نکرد؟
سازمان نامه نگاری اش را انجام داد و به استانداری نامه زد اما برای آنها نامه معنایی نداشت. زیر ساختی وجود ندارد. بعدها فهمیدیم فرماندار آنجا باید نامه میداد. حدود ۳۰ ماشین بودیم. سریال پشتیبانی میخواهد، فرض کنید میخواستیم برای خریدهای روزانه به داخل شهر برویم اما جلویمان را بسته بودند و وقتی نام صداوسیما را میآوردیم میگفتند نامه ات کو؟ حتی معاون اجتماعی وقت استان ساری به ما گفت وضعیت قرمز است شما چرا دارید کار میکنید؟ و حالا باید او را توجیه میکردیم.
** حذفیات هم داشتید؟
ما کارمان را انجام میدهیم و تمام سکانسهای پلیسی در استان مازندران را حذف کردیم به خاطر عدم همکاری معاونت اجتماعی. باید پلیس و ماشین پلیس میآمد و کسی که مسئول استان بود میپرسید چرا دارید کار میکنید؟ و در این شرایط تجهیزاتی هم در اختیارمان قرار نگرفت.
** و هیچ ارگانی هم هیچ حمایتی از شما نکرد؟
به هر جا زنگ زدیم اصلا کسی دنبال کارت نیست و سکانس را هم حذف کردیم و حتی به سازمان هم گفتیم و اتفاقی نیفتاد.
** این مسائل شما را دلسرد نمیکند؟
نه ما کارمان را انجام میدهیم. چه کار کنم؟ میتوانم گروه ۶۰ نفره را متوقف کنم و بگویم صبر کنید تا من یک نفر را توجیه کنم که ما هم جزو مشاغل سخت هستیم؟ در صورتیکه این دستور العملی است که خودشان در هیئتی که برگزار شده به ما دادند. اگر این دستور را دادید استاندار و فرماندار را توجیه کنید که با ما همکاری کنند.
** در مورد قصه و فضای کار برایمان بگویید چقدر در این سریال، سعی داشتید روی فضای کارهای قبلی خودتان متمرکز باشید؟
زوج یا فرد قصه خانوادگی کوچک داشت اما در کل قصه دولتی اداری و معاون وزیر بود و در این مسیر قصه ما هم بنا به دلایلی دستخوش تغییراتی شد. اما بخش سیاسی اجتماعی داشت اما قصه بوتیمار شرایط اقتصادی کرونایی مردم است و پدری که خسته و نگران بچههایش هست و میخواهد کانون خانواده اش را حفظ کند و متاسفانه این روزها ساده انگاری مردم ما زیاد است مثل مسائلی که در بورس و لیزینگها میبینیم. طرف خودرو ثبت نام کرده و سالها است در نوبت است و نمیدهند. ورود به بیماری کرونا هم داشتیم و در خیابان همه ماسک زدند و شخصیت اصلی ما بنا به موقعیت راهی شمال میشود.
** شما به زندگی یک مدافع حرم ورود کردید؟
بله، او هم مثل همه ما زندگی اش را میکرد. نمیخواستیم خیلی گل درشت باشد و به نظرم این موارد را خیلی نمیتوان گل درشت پرداخت کرد چون مردم آن را پس میزنند. در قصه بوتیمار هم همینطور بود که مخاطب ابتدا با خود شخصیت آشنا شد و در پایان متوجه شد که او مدافع حرم بوده است. و خیلی دوست داشتم که برای یک ادای دینی به مدافعان حرم داشته باشیم.
** چقدر حضور یک شخصیت مدافع حرم در کاری کمدی جواب میدهد؟
نه تنها هیچ اشکالی ندارد. دو سه نکته مثل خانواده شهدا، اسرا، جانبازان هست که جدای از جامعه ما نیستند که بگوییم نباید به زندگی آنها پرداخته شود.
**درباره انتخاب بازیگران این سریال هم توضیح میدهید.
واقعیت این است که ما در هر کاری ما خانواده همدیگر میشویم و اگر فیلم نامهای میخوانیم که شخصیتهایش نزدیک به همان افرادی هستند که از آنها شناخت دارید ترجیح میدهید که از همانها بهره ببرید.
** فکر نمیکنید ممکن است این ترکیب برای مخاطب تکراری باشد؟
چند نفر را دیدیم که موفق نشد. ما در سابق برنامههایی داشتیم مثل محله برو بیا یا ساعت خوش و رضا عطاران و اکبر عبدی را داشتیم و الان ما این زیرساختها را از دست دادیم. الان وقتی در خیابان میبینیم که فردی خوب حرف میزند فوری پیشنهاد بازیگری به او میدهیم. در صورتیکه او پلهها را اصولی بالا نیامده است. تمام هنرمندان ستاره سینما از بچههای تلویزیون هستند. این زیرساخت دیگر انجام نمیشود واقعا نمیدانم چرا. اگر تلویزیون میتوانست بچههایش را به طور سندی و با حق مالکیت از سینما بیرون میآورد وضعیت تلویزیون اینطور نبود. الان در بخش کودک ضعیف شدیم. وقتی برنامه کودک میساختیم جوانها را میآوردیم و از بین همانها استعدادهای خوب کشف میشدند و به کارشان ادامه میدادند اما الان که دیگر کار کودک ساخته نمیشود چنین اتفاقی نیز رقم نمیخورد.
** آقای مهام شما در گذشته خیلی بیشتر در تلویزیون فعال بودید و سالی دو سریال داشتید اما الان چند سال یکبار یک سریال برای تلویزیون کار میکنید. دلیل خاصی دارد؟
شرایط مان کمی بد شده است شاید جزو نوستالژیهایتان سریالهای متهم گریخت بزنگاه و خانه به دوش باشد. من الان به شما امضا میدهم که اگر طرح جدید بزنگاه را به تلویزیون ارائه دهم رد کند. اگر گذاشتند من این سریال را بسازم! بعد شما میگویید چرا بزنگاه نمیسازید؟
** چرا؟
به دلیل اینکه میگویند شما خانواده را تحقیر کردید و تریاک در جیب یکی از شخصیتها است و معتادها را مسخره میکنید.
** چرا آن زمان با اینها مشکلی نداشتند؟
نمی دانم به نظرم هر چه جلوتر آمدیم فضا بدتر و سخت تر شد. سابق یادم هست ما همه کارهای مربوط به سریالهایمان را پیش مدیر شبکه و مدیر گروه میبردیم. نظرهای کارشناسها را گوش میکردیم و سریالی میساختیم که الان شما میگویید چرا نمیسازید؟ الان چندین لایه را میگذرانیم اما بعد هم نمیشود آنچه باید میشد.
**مردم ما الان چقدر به کمدیهایی مثل بزنگاه نیاز دارند؟
هر چقدر مشکلات اجتماعی را ما بگوییم خیلی بهتر از این است که بی بی سی بگوید. اما نمیگذارند. من نمیخواهم بگویم بی بند و باری درش بوجود آید اما میگویم باید مشکلات مردم گفته شود. اگر من نگویم قطعا من و تو و بی بی سی میگوید.
** قرار بود شما زیر آسمان شهر ۴ را بسازید.
نه دیگر منتفی شد. رضا عطاران به عنوان مشاوره کارگردان، گفت میآیم با هم شروع کنیم اما مهران غفوریان آن زمان درگیر کار دیگری شد و نتوانست بیاید. حتی آدمهای آپارتمان و شخصیتها را هم درآورده بودیم.
۵۸۵۸
کد خبر 1522145منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: تلویزیون سریال ایرانی برنامه های تلویزیونی جامعه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۱۳۲۰۷۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شنیدن ملودیهای شریف روی نُت «رعنا»/ موسیقی خوب برای سریال خوب است
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطب یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
به سراغ موسیقی متن و تیتراژ سریال ماندگار «رعنا» به کارگردانی داود میرباقری و آهنگسازی شریف لطفی رفتیم که به سال ۱۳۶۹ از شبکه اول سیما در قالب یک سریال هشت قسمتی پیش روی مخاطبان قرار گرفت. مجموعهای که به نوعی دومین سریال داود میرباقری بعد از سریال «گرگها» در مقام کارگردانی محسوب میشد و نشان داد که این کارگردان با تجربه و مخاطب شناس تلویزیون و سینما از همان ابتدا به موسیقی همواره به عنوان عنصری مهم، موثر و مولف برای جذب مخاطبان و ارایه محتوا نگاه میکند و در این چارچوب تلاش دارد تا از بهترینها برای ساخت و طراحی موسیقی پروژههای خود استفاده کند.
سریال «رعنا» قصه بخشی از زندگی رعنا، دختر مردی به نام سنایی از صابونپزهای قدیمی تهران است. پس از چندی دانایی که دبیر آموزش و پرورش است به خواستگاری رعنا آمده و با وجود مخالفتهای منصور (برادر رعنا) با او ازدواج میکند. اما پس از گذشت مدتی دانایی به دلیل شرکت در فعالیتهای سیاسی دستگیر و روانه زندان و کشته میشود. پس از سالها پسر رعنا که به شدت در حال مبارزه با رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۷ است، در یک درگیری خیابانی مفقود میشود. رعنا و دخترش به دنبال یافتن او هستند که ماجراهایی از گذشته دوباره زنده میشود.
گلچهره سجادیه در نقش رعنا، بهزاد فراهانی در نقش دایی منصور، سعید نیکپور در نقش جواد دانایی، رویا تیموریان در نقش تهمینه دانایی، رسول نجفیان در نقش پوریا، پرویز پرستویی در نقش رسول نجفی، فاطمه گودرزی در نقش مریم، حسین پناهی، مهری مهرنیا، فرخ لقا هوشمند، اسماعیل شنگله، محمد کاسبی، مهری ودادیان، بهمن زرین پور، علی اوسیوند، عیسی صفایی، عزیزالله هنرآموز و محمدتقی شریفی بازیگریان سریال «رعنا» بودند که بسیاری از آنها تاکنون همچنان در پروژههای داود میرباقری جزو بازیگران اصلی و ثابت محسوب میشوند و در آن دوران توانستند به واسطه حضور در این سریال موقعیتهای خوبی را در عرصه تصویر به دست آورند.
جبار آذین منتقد چندی پیش در گفتگو با خبرنگار مهر، پیرامون این مجموعه گفته بود: «رعنا» تجربه نمایشی جدیدی برای داود میرباقری و تلویزیون بود. این مجموعه برگرفته از فضای اجتماعی و سیاسی آن دوران ساخت شد. رعنا جزو کارهای خوب و پرخاطره تلویزیون از یک کارگردان متبحر در عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون سالهای بعد کشور است. ساختار نمایشی خوب و شخصیت پردازیهای اصولی، مقبول و دیالوگهای خوب از امتیازهای مجموعه «رعنا» بود و میرباقری را در تولید کارهای تلویزیون توانا و خوش فکر نشان داد. این در حالی است که استفاده از بازیگران تئاتری و معرفی یک چهره مستعد که بعدها در سینمای ایران به عنوان بازیگری قدرتمند و محترم شهرت یافت (رویا تیموریان) و بهرهگیری از دکورهای تلویزیونی حجیم و مناسب، متن خوب و بازیهای روان از ویژگیهای «رعنا» محسوب میشود. تمام امتیازهای هنری و فنی «رعنا» آن را اثری دیدنی ساخته بود تا مضامین خوب را واگویه کند و از عشقها، رشادتها، مبارزهها، آرمانها، تلخیها و شیرینیها بگوید و چه خوب هم در آن سالهای کم رونقی تلویزیون اینها گفته شد و همینها «رعنا» را با تجربه اندوزیهایش در اذهان به یادگار گذاشت.
اما یکی از ویژگیهای مهم و موثر سریال تلویزیونی «رعنا» موسیقی تیتراژ و متن این مجموعه داستانی به آهنگسازی شریف لطفی بود که به دلیل طراحی یک تیتراژ متفاوت که در آن دوران بدعتی جدید به حساب میآمد توانست یکی از مولفههای مهم در ماندگاری آن تا به امروز به حساب آید. آن هنگام که ابتدا تصویر گلچهره سجادیه به عنوان بازیگر اول سریال روی یک تصویرگرافیکی شبیه به الواح تاریخی نمایان میشود و پس از آن عبارت «رعنا» در قالب لوگوتایپی متفاوت به نمایش در میآید. فضایی که موسیقی نقش مکمل را ایفا میکند و چارچوبی را پیش روی مخاطب قرار میدهد که دربرگیرنده حس و حال متفاوتی است.
موسیقی که به واسطه توجه لطفی به عنوان یک آهنگساز مولف و کهنه کار موسیقی کشورمان که سوابق آکادمیک او در عرصه موسیقی معرف تجربه بالای اوست، تلاش کرده تا ضمن توجه به مولفههای موسیقی ایرانی و ارایه درستی از آفرینش و خلاقیت در این نوع موسیقی با به کارگیری روشهای نوین برای در خدمت محتوای اثر بودن، موسیقی تیتراژ متفاوت و خلاقانهای را ارایه دهد. موسیقی که داود میرباقری همواره روی موسیقی به عنوان یکی از نقاط عطف و تاثیرگذار آثارش به آن توجه دارد و میکوشد تا در هر پروژه اش از این مولفه به درستترین و علمیترین شکل ممکن استفاده کند. آن چنان که اگر نیم نگاهی به کارنامه فعالیتهای او داشته باشیم متوجه چنین رسالتی میشویم که اغلب موسیقی هایش توانسته اند تبدیل به ماندگارترینها شوند.
طبیعتا در ساخت چنین موسیقی که بتواند دربرگیرنده مولفههای درست و اصولی از موسیقی متن باشد این نوازندگان هستند که بعد از آهنگسازی و ملودی پردازی نقش مهمی را ایفا میکنند. مسیری که به واسطه حضور هنرمندانی، چون ابراهیم لطفی نوازنده ویولن، عباس ظهیرالدینی نوازنده ویولنسل، فرشید حفظی فرد نوازنده ابوا، شریف لطفی و حسین میرزایی نوازنده هورن، عبدالنقی افشارنیا نوازنده نی، مهرداد دلنوازی و شهریار فریوسفی نوازندگان تار، فریبا اسدی و محمود علیقلی آواز، محمود منتظم صدیقی نوازنده سازهای ضربی و تعدادی دیگر توانست موسیقی درست و اصولی را به گوش شنیداری مخاطبان ارایه دهد.
گرچه در رسانهها مصاحبه چندانی از شریف لطفی درباره ساخت موسیقی سریال «رعنا» منتشر نشده است، اما این آهنگساز، نوازنده، پداگوژیست موسیقی و رهبر ارکستر که از او به عنوان بنیانگذار دانشکده موسیقی دانشگاه تهران هم یاد میشود، در برخی از گفتگوهای رسانهای خود درباره نحوه حضورش در آثار سینمایی و تلویزیونی به عنوان آهنگساز گفته بود: هروقت به من از سوی پروژهای تصویری پیشنهاد آهنگسازی آن ارایه میشود، اول از دست اندرکاران پروژه میخواهم که بخشهایی از تصاویر فیلمبرداری شده خود ر ابه صورت نامنظم در اختیار من قرار دهند که ببینم نتایج محتوایی تصاویر در چه قالبی است و وقتی ببینم نتیجه عمل چیست و هم در کارگردانی و هم در بازیگری همه چیز در جایگاه خوبی قرار دارد کاملا خودم را در اختیار کارگردان میگذارم و هر آنچه را که لازم باشد انجام میدهم.
این آهنگساز که در ساخت آثارش همواره تلاش میکند تا هم نشینی اصولی بین موسیقی ایرانی و موسیقی کلاسیک فراهم سازد، در یکی از گفتگوهای رسانهای اش توضیح داده بود: بالاترین تکیه گاه موسیقی ایرانی، دستگاههای موسیقی ایرانی برای روش مندی آفرینش در این گونه موسیقایی است که به اعتقاد من باید در کنار توجه به این مولفهها به مواردی، چون منش و خصوصیت انسانی این موسیقیها توجه کنیم. در این چارچوب من همواره تلاش میکنم تا هیچ وقت وارد مقوله سفارشی کار کردن نشوم، چون باید در ابتدای هر کاری خودم آن تفکر موجود در سریال یا فیلم سینمایی را دوست داشته باشم که اگر چنین نباشید هرگز چنین کاری را انجام نمیدهم.
همین نگاه ایده آل شریف لطفی است که همواره او را به عنوان آهنگسازی گزیده کار در سینما و تلویزیون کشورمان معرفی کرده و در مقام یکی از موثرترین و علمیترین آهنگسازان کشورمان معرفی کرده است. مسیری که میتوان در آهنگسازی فیلمهای «مادیان» به کارگردانی علی ژکان، «سامان» به کارگردانی احمد نیک آذر، «کنار برکه ها» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «دخترک کنار مرداب» به کارگردانی علی ژکان، «پرنده آهنین» به کارگردانی علی شاه حاتمی، «مسافران دره انار» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «آهوی وحشی» به کارگردانی حمید خیرالدین، «دو همسفر» به کارگردانی اصغر هاشمی، «سکوت کوهستان» به کارگردانی یدالله نوعنصری، «عطر گل یاس» به کارگردانی بهمن زرین پور درک کرد.
چنین ساختاری در آهنگسازی آثار سینمایی و تلویزیونی مدتهای زیادی است که در جریان تولیدات سینمایی و تلویزیونی کشورمان به واسطه عقب نشینی آهنگسازان پیشگام موسیقی کمتر دیده شده و فقط عده محدودی از هنرمندان هستند که تلاش میکنند در یک مسیر منطقی منطبق بر آموزههای دانشگاهی و تئوریک حوزه موسیقی به ویژه موسیقی دراماتیک حرکت کنند. فضایی که به نظر میآید میبایست از تجربیات شریف لطفی و هم نسلانش بیشتر از اینها استفاده کرد تا بتوانیم دوباره به دوران باشکوه موسیقی فیلم و تیتراژ دهه ۶۰ با همان امکانات ناچیز و محدود برگردیم.
منبع: مهر
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردی